۱۳۸۷ مهر ۱۳, شنبه

6mm

یک:
بالاخره من جم هم به یک درد خورد . با یکی دوست شدم که حد اقل بتونم نیازامو باهاش برطرف کنم. دنیاش خیلی با دنیای من فرق داشت، راستشو بخواهید دلم خیلی براش سوخت با اینکه اختلاف سنی زیادی داشتیم و خیلی از من کوچکتر بود و من تایپش هم نبودم(چون خودم این جور فکر کردم) با من سـ ـ ـ ـکـ ـ ـ ـس کرد. بهش گفتم تو حتی قبل از اینکه قرار بذاریم عکس منو ندیده بودی و اونم گفت برام فرقی نداره با کی باشم!!! بد جوری ناراحت شدم. یعنی فقط به خاطر پول؟ یعنی هیچ وقت نباید به خواسته خودش برسه؟ یعنی نباید هیچ وقت عشق واقعی رو مزه مزه کنه؟ نه عشق واقعی بلکه یه هم آغوشی که بدونه در بد ترین حالت حد اقل میتونن مدتی با هم باشن. قیمتش بالا بود! ولی قبول کردم. گفتم چقدر خرج داری دیگه نخواهی این کارو بکنی؟ خیلی زیاد گفت!! دلم سوخت. گفت: تعهد از دیدش یه چیز مزخرف و پوچه، گفت: بی اف داشتن خیلی مزخرفه و هیچ وقت دوست نداره بی اف داشته باشه چون دیگه آزاد نیست، من فکر میکردم داره دروغ میگه تا خودشو موجه نشون بده اگر مجبور نبودم هیچ وقت برای این کار پول خرج نمیکردم. چرا باید مجبور باشم برای اینکه تایپمو پیدا کنم و یه شب باهاش باشم پول بدم؟ فقط چون سرم شلوغه و زیاد وقت ندارم تا باهاش برم کافی شاپ و پارک و سینما؟ چرا باید پول خرج کنم تا نیازمو برطرف کنم؟ چرا جایی نیست که ماها بتونیم راحت تر با هم دوست بشیم؟ دلم خیلی برای خودم سوخت!! دلم خیلی خیلی برای هممون سوخت. چرا باید با نوشته وبلاگ عالیجاه پژ مخالفت کنم در حالی که میدونم این مخالفت فقط برای سرگرمیه! وقتی میدونم داره درست میگه. وقتی خودم دارم میبینم ما همجنسگراها خیلی بی قید و بند شدیم و زندگی مشترک برامون معنی نداره چرا با حقیقت بر عکس برخورد میکنم؟ اصلاً چرا باید روابط ماها اینقدر سست و بی پایه و اساس باشه که در کمتر از (خوش بینانه ترین حالت) یک سال به جدایی بکشه؟ شاید ماها فکر میکنیم که عمر نوح داریم و بالاخره یک روزی به یکی میرسیم و برای همیشه با اون میمونیم. زندگی ماها به این منواله که: در سنین بچگی گیج میزنیم که چی هستیم – در سنین نوجوانی صبح تا شب مشغول جـ ـ ـ ـ لـ ـ ـ ـق زدنیم – در سنین ابتدایی جوانی مشغول ور رفتن با بچه محل ها و بچه های همسایه و پسرای فامیلیم- اونا که ازدواج کردند تازه میفهمیم که همجنسگرا هستیم – بعد صبح تا شب توی من جم و چت روم و بقیه سایت ها دنبال یکی میگردیم که یا باهاش ور بریم یا اون با ما ور بره – سنمون که بیشتر شد اگر فول بات هم باشیم یا تاپ میشیم یا ورستایل – بازم سنمون بیشتر تر که شد احتمالاً فقط تاپ میشیم مگر اینکه یه پسر زیر بیست سال تاپ بهمون بخوره اونوقت باتیم – باز هم سنمون بیشتر و بیشتر که شد مجبوریم بزنیم بیرون و پولای هنگفت خرج کنیم تا یکی گیرمون بیاد باید از صبح تا شب بگردیم تا یکی دلش برای خودش بسوزه که پول نداره و پولی باهامون باشه- آخرش هم اونقدر سنمون بیشتر شده که دیگه اصلاً راس نمیشه و باید بشینیم غصه بخوریم که کاش یکی بود تا الان با هم از خاطرات مشترک زندگیمون میگفتیم و باز هم ناز همو میکشیدیم و با عشق ارضا میشدیم. توی این سن هم دیگه کسی حاضر نیست پولی بهمون عشق بورزه فقط پولی میدن، عشق نمیورزن. آخرش هم تنها توی حسرت و بی کسی باید یه گوشه بمیریم. پس با این وجود چرا باز هم زندگی ماها اینقدر سسته؟
دو:
همینجا از عالیجاه پژ عذر خواهی میکنم که کامنتی گذاشتم که حتی مطابق میل خودم نبود و فقط طبق یک عادت ایرانی بود که در هر جمعی باشیم فکر میکنیم باید از همه چیز آن جمع دفاع کنیم اصلاً حاضر نیستیم با چشم باز معایب آن جمع را هم ببینیم و جانبدارانه نظر ندهیم./
سه:
امیدوارم یه روزی مسئولین حداقل ترین کمکی را که میتوانند به ما بکنند(شاید یک روزی ما هم جزئی از مسئولین شدیم و نباید بقیه را فراموش کنیم)
چهار:
بیائید فرهنگ سازی را از خودمان شروع کنیم تا برسیم به خانواده ها، ما از جامعه شروع کردیم(یعنی از کل به جز) ولی باید از خودمان شروع شود(یعنی از جزء به کل)
پنج:
خیلی پند و اندرز دادم یک لحظه فکر کردم خودم هشتاد سالمه. بابت این همه جسارت منو ببخشید. یه خبر خوب هم که توی محل کارم بهم اینترنت دادن. حالا یکی منو جمع کنه.
شش:
اینم برای دوستای گلم:

مردی در مسابقه ی اطلاعات عمومی شرکت کرده است و سعی در بردن
جایزه یک میلیون دلاری را دارد .
سوالات را بخوانید
۱ـ جنگ صد ساله چند سال طول کشید؟
الف) ۱۱۶ سال
ب ) ۹۹ سال
ج ) ۱۰۰ سال
د ) ۱۵۰ سال
او نمیتواند به این سوال جواب دهد
۲ـ کلاه های پاناما در چه کشوری تولید میشود؟
الف) برزیل
ب) شیلی
ج) پاناما
د)اکوادور
حالا او با خجالت از دانشجویان تماشاگر درخواست کمک میکند
۳ـ روس ها در چه ماهی انقلاب اکتبر را جشن میگیرند؟
الف) ژانویه
ب) سپتامبر
ج) اکتبر
د) نوامبر
این بار هم شرکت کننده درمانده تقاضای فرصت میکند
۴ـ اسم شاه جرج سوم چه بود؟
الف) ادر
ب) آلبرت
ج) جرج
د) مانوئل
خوب بقیه حضار باید به دادش برسند
۵ـ نام جزایر قناری در اقیانوس آرام از کدام حیوان گرفته شده؟
الف) قناری
ب) کانگارو
ج) توله سگ
د) موش
در اینجاست که شرکت کننده ی بخت برگشته از ادامه ی مسابقه انصراف میده
اگر خیلی خودتان را گرفته اید که همه ی جوابها را میدانید و به این بنده ی خدا هم کلی
خندیدید بهتره اول جوابها را بخوانید
جوابها
۱ـ جنگ صد ساله در واقع ۱۱۶ سال طول کشید (۱۳۳۷ـ۱۴۵۳)
۲ـ کلاه پاناما در اکوادور تولید میشه
۳ـ انقلاب اکتبر در ماه نوامبر جشن گرفته میشه
۴ـ اسم شاه جرج .آلبرت بوده که بعد از به سلطنت رسیدن به جرج تغیر یافت
۵ـ توله سگ .اسم لاتین آن
insularia canaria یعنی جزایر توله سگ

۵ نظر:

خشایار گفت...

درد دل آرومي بود . مثل اين بود كه كسي آروم داره گريه ميكنه .

ناشناس گفت...

خب میشه گفت در یک نوشتار به همه چیز رسیدی! البته با کلیات مخالف نیستم
به هر حال
امیدوارم که این سرنوشت خیلی ها نباشه !

ناشناس گفت...

کیارش جان, از ته دل از تو متشکرم. حرف دل خودم رو گفتی. من هم همیشه عقیده ام این بوده که فرهنگ سازی را باید از خودمان شروع کنیم.
ساختمانی که از بنیاد سست باشه هرچقدر ظاهرش رو شیک و تمیز درست کنی بالاخره فرو میریزه.
متشکر از این پستت.

. گفت...

(:
اگه کسری بهت گفت از کجا می شه از اون دوچرخه ها خرید به منم بگو تا با هم بریم بخریم

(-:

ناشناس گفت...

سلام من مطالبتو خوندم اگه مایل بودی با هم صحبت کنیم میتونی با آیدی من ارتباط بر قرار کنی خوشحال می شم
rmohajer95
email : rmohajer95@yahoo.com